بقول انگلیسی ها هیچوقت تمام تخم مرغ هاتون رو توو یه سبد نذارید
بعد از تغییر غیر اختیاری نگاهم به زینب ، متاسفانه و باز هم غیر اختیاری و البته بدون اینکه خودمم مقاومتی بکنم ، همه برنامه هام با اون سنجیده میشد.
کم کم همه کارهام با بودن اون معنا پیدا میکرد
مثلا نمایشگاه شرکت رو که خیلی اهمیت داشت رو نرفتم فقط بخاطر اینکه اون شرکت بود و منم میخواستم اونجا باشم
خیلی چیزای دیگه بهش مرتبط شده بود که خداییش بعضی ها رو حتی اینجا نمیتونم بنویسم که خواننده فکر نکنه من چقدر درگیر و دیوونه ش بودم!
تغییرات زیادی شروع شد
هم از نظر کاری و هم از نظر شخصی انگیزه پیدا کرده بوودم
پر انرژی و امیدوار شده بوودم و برنامه ریزی میکردم واسه بعدها
ادامه دارد
درباره این سایت